اسلام چون سلاح سیاسی

اسلام چون سلاح سیاسی.
بخش سیزدهم .
به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی.

 دربخش دوازدهم ، این مقاله با تکیه بر مثالهای تاریخی ، توضیح دادیم ،که  سازمان های اطلاعاتی دولتها ی بزرگ ، خصوصأ قدرت های استعماری چگونه عمل می کنند،و به سخن معروف :سون زی (  Sun zi ) ژنرال معروف چین ،متولد 544- مرگ 496 قبل از میلاد ، در اثر معروف خود با عنوان :هنر جنگ ، اشاره کردیم ،که 2500 سال پیش گفته است ، یک ارتش بدون عوامل اطلاعاتی ، بمانند انسان بدون چشم و گوش است.بنا به نوشته خود مورخین جهان مسیحیت ،  بعد از ظهور اسلام ،و تسلط این قدرت سیاسی – مذهبی به منطقه اورشلیم و شکست مسیحیان از مسلمانان  درجنگ های صلیبی ،که مدت این جنگها از سال 1095 تا 1291، تقریبأ دو قرن طول کشید ،و مسلمانان  تا پایان جنگ اول جهانی ،بر این منطقه مسلط بودند، کشیشان مسیحی که در چهار چوب باورهای مذهبی شان ، برای زیارت مکانهای  مقدس دینی شان  به اورشلیم و فلسطین می آمدند ،یکی از« ماموریت های دینی شان !!!» جاسوسی و تهیه گزارش اطلاعاتی  از جهان اسلام ، برای پاپ ها و نهاد های مذهبی سیاسی مسیحیت بود.
در 11 دسامبر 1917، در اوج جنگ اول جهانی ، نیروهای انگلیسی  به فرماندهی ژنرال آلنبی (Allenby) وارد بیت المقدس شده و این شهر را اشغال می کنند.ازابتدای قرن چهاردهم ،تا ابتدای قرن بیستم، برای اولین بار بود ،که یک نیروی نظامی غیر مسلمان وارد این شهر مقدس (مقدس برای یهودیان، مسیحیان ومسلمانان ) می شد.
. در این رابطه ، معروف است ،که رئیس دولت  وقت فرانسه ، ژرژ کلمانسو  (Georges Clemenceau  - متولد  1841 – مرگ 1929 ) درپایان جنگ اول ، به عنوان یکی از فاتحان جنگ ، در خاورمیانه ، به دمشق می رود. در این مسافرت سیاسی ، کلمانسو بر سر قبر صلاح الدین، ایوبی  فاتح بزرگ جنگ های صلیبی  ،که مسیحیان را شکست داده و از بیت المقدس بیرون کرده بود ، می رود ،و درحالیکه  پایش را روی قبر صلاح الدین گذاشته بود ، این جمله را برزبان می آورد:صلاح الدین، بیدار شو،توئی که ما  را از منطقه بیرون انداخته بودی ، ببین که  دوباره برگشتیم!
هدف در اینجا ، برانگیختن احساسات دینی ،و ایجاد اختلافات مذهبی بین دین باوران نیست.هدف تکیه و تاًکید بر این است ،که از گذشته های بسیار دور ، تاریخ بشریت ، جنگ بین اقوام ، سلطه گری یک دولت  یا گروهی از دولت های قوی و مجهز به علوم و دانش و اقتصاد پیشرفته ، همراه با دانش و فنون نظامی ، جهت حفظ و دفاع از خود ،و یا در صورت امکان دست اندازی به ثروت های مادی و انسانی ،و حتی تبدیل انسان های مغلوب  به برده و بهره کشی از نیروی کار و ثروت های مادی و معنوی و منابع طبیعی آنها ،یک روش معمول ورایج  بوده،و این روش تا امروز ادامه دارد.
 مدیر نشریه آمریکائی |( Straus Military Reforme Projet-Winsslow T .Wheeler ) در رابطه با بودجه نظامی سال 2010 ، آمریکا را که دولت مبلغ 534 ملیارد دولار اعلام کرده است ،با نشان دادن اعداد و ارقام دیگر اضافی ، چون هزینه جنگ  های افغانستان ، عراق ،که فقط برای سال 2010 ،130 ملیارد دولار تصویب شده است، بعلاوه هزینه های نگهداری سلاح های اتمی ، و حقوق و مزایای پرسنل نظامی ،و سازمان های اطلاعتی متعدد و موازی ، این بودجه را معادل 974 ملیارد دولارفقط برای سال 2010 ، یعنی درست ،20 برابر بودجه نظامی فرانسه معرفی کرده است ماًخذ: (1)
دولت آمریکا ، با چنین قدرت نظامی  عظیم ، ، با داشتن  صد پایگاه نظامی ،زمینی ، هوائی و دریائی ، در نقاط مختلف دنیا ، تنها کشوری است ، که در آن واحد و هم زمان  ، در سه اقیا نوس جهان ، می تواند وارد عملیات جنگی گسترده  بشود.چنین قدرت عظیم اقتصادی ، نظامی ، نه تنها به مواد اولیه خام احتیاج مبرم دارد ، بعلاوه باید امنیت راه های دسترسی  به این مواد خام استراتژیک ، چون نفت ، مس ، کوبالت ، منگنز ، اورانیوم  و همچنین راه بازار های بازرگانی  را نیز در اختیار داشته باشد. با وجود اینکه ، کل جمعیت آمریکا ، فقط 5 درصد جمعیت کل جهان را تشکیل می دهد، میزان مصرف مواد خام  صنایع این کشور معادل 30 در صد ، کل مصرف دنیا است. اگر به تاریخ یک قرن اخیردنیا ، خصوصأ بعد از پایان جنگ دوم جهانی ، در زمان جنگ سرد ، همراه با جنگ های منطقه  چون جنگ های کره ، ویتنام ، خاورمیانه ،جنگ های پاکستان و هندوستان ،جنگ های نقاط مختلف آفریقا ، جنگ های داخلی یوگسلاوی و تجزیه این کشور ، جنگ 30  ساله عراق و افغانستان ، و کودتا های نظامی  در نقاط مختلف دنیا ، خصوصأ در آمریکای لاتین ، آفریقا ،و خاورمیانه ، دقیق بشویم ، به آسانی خواهیم دید ، که در تمام این عملیات  نظامی -  سیاسی ، آمریکا و همپمانان او نقش اساسی داشتند.
چرا رئیس جمهور آلمان ، مجبور به استعفا شد؟
- مقایسه شعور سیاسی  رئیس جمهور آلمان ،آقای هورست کوهلر ، با رئیس جمهور منتسب آقای علی خامنه ، آقای دکتر مهندس محمود احمدی نژاد ،و احترام او به ملت ایران .
رئیس جمهور آلمان هورست کوهلر ،31 ماه مه 2010 ، از سمت خود استعفا داد .آقای کوهلر  که اول ماه مه به افغانستان سفر کرده بود ، به هنگام بازگشت  در یک گفتگوی رادیوئی گفته بود :ماموریت های نظامی آلمان  در کشور های مانند افغانستان انگیزه اقتصادی داشته است.این حقیقت گوئی او  واکنش های منفی بسیاری از سیاستمداران آلمانی  را در پی داشت.آقای کوهلر که خود سابق رئیس صندوق بین المللی پول (F .M.I ) بود بهتر می داند ،که این جنگ های منطقه ای برای چه اهدافی و بوسیله کدام  قدرت های جهانی ، به راه انداخته می شوند. افکار عمومی ملت آلمان ، با دخالت  نظامی دولت آلمان ، در افغانستان ، که باعث مرگ و صدمات انسانی  سربازان آلمانی می شود ، مخالف هستند. اما دولت دست راستی  خانم انگلا مرکل ، در راستای منافع دراز مدت شرکت های صنعتی و به دنباله روی از آمریکا ، به افغانستان  نیرو اعزام کرده است..رئیس جمهور آلمان گفته بود : آلمان کشوری متکی بر صادرات است، برخی اوقات لازم دارد برای حفظ منافعی مانند راهای تجارت  آزاد سرباز اعزام بکند(ماًخذ2).در این باره ، در بخش دوازدهم این مقاله ، با عنوان منطقه استراتژیک اورو آزی ،(Euro-asi) سخن گفته بودیم .
این بار به دٌر افشانی و شعور سیاسی و اجتماعی آقای محمد احمدی نژاد ، نظر می اندازیم. ملت ایران  بخاطر دارند ،که در اولین سفر آقای احمدی نژاد به سازمان ملل ، داستان هاله نور دور سر آقای احمدی نژاد ،به هنگام سحنرانی اش ، در ایران ، تبلیغ و پخش شد !!!.از اولین روز حاکمیت نظام جهل و خرافات اسلام ناب محمدی آقای خمینی ، جنگ ایران و عراق ، تا امروز ، ایران توسط قدرت های نظامی ، خصوصأ آمریکا ، محاصره نظامی و اقتصادی  شده است. این محاصره نظامی و اقتصادی ، همراه با جنگ 8 ساله عراق با ایران ، چه صدمات انسانی ، اقتصادی و فرهنگی بار آورده است ، همه می دانند.اهداف این جنگ هاو محاصره نظامی و اقتصادی نیز بر همه روش است.حتی رئیس جمهور آلمان هم علنأ اعتراف می کند. امٌا آقای احمدی نژاد ، رئیس جمهور منتصب آقای علی خامنه ای ، تحلیل دیگری ، از برکت شعور فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی خود دارند ،و می گویند :«...»
درست است که این مستکبران ، به دنبال نفت و ثروت این کشور هستند، اما در زیر همه اینها  یک استدلال برای خود دارند ، و بر اساس آن عمل می  کنند.البته آن را در خبر ها افشا ء نمی کنند .ما اسناد آن را  بدست آورده ایم ،که آنها معتقدند ، یکی از خاندان پیامبر اکرم ، در این نقطه ظهور کرده و ریشه همه ظالمان  عالم را خواهد خشکاند.انها همه این نقشه ها را کشیده اند ،که جلو ظهور حضرت را بگیرندو می دانند ملت ایران  زمینه ساز این حادثه بوده و یاران این حکومت خواهد بود . (ماًخذ 3)       
 این هم شعور سیاسی و اجتماعی آقای احمدی نژاد . همین آقای احمدی نژاد  که ملت خود را خس و خاشاک می نامد ، آیا انتظار دیگری می توان از این هذیان گوئی ها  از ایشان داشت؟
اما این برای اولین بار نیست ، که ما این نوع هذیان  گوئی ها را از زبان یک مشت آدم های نظیر احمدی نژاد می شنویم ، در اوایل انقلاب هم ،که آیت الله روح الله خمینی ، از طریق کاسه لیسان خود ،به مقام امام امت رسید ،و
آقایان« روشنفکران دینی  با مدارک دانشگاهی قالبی و قلابی ، یکی بعد از دیگری ،درصف ایستاده و مفتخر به دست بوسی امام امت  می شدند ،در یک جلسه  دیگر  دست بوسی و تعریف از امام سیزدهم شیعیان  علی  ،آقای  جلا الدین فارسی ، افغانی الاصل ف قاتل یک روستائی مظلوم، بخاطر یک کبک ف(چون خضرت آقا شکارچی هم هستند)
 ، که از برکت اسلام ناب محمدی، و عدل علی ، امروز راست و ریس آزاد  می گردد ، در تعریف از «امام سیزدهم  خود یعنی آیت الله خمینی  » یک دفعه عنان عقل و اختیار ازدست داد ،و گفت : امام بگو که همان امام زمان ایکه شیعیان در انتظار آن هستند ، شما همان امام هستید !!! امام سیزدهم  جوابی نداد ، ولی فقط با لبخند مرموزا نه ای ،جواب جلال الدین فارسی افغانی الاصل  قاتل را داد .
ملت بی سواد و کم سواد ایرانی ، که قرنها  اسیر یک مشت خرافات و داستان های دروغین آخوند ها  شده اند خود این آخوند ها ، نه عرق ملٌی ونه  میهنی دارند ، تا جائیکه علنأ آقای مصباح یزدی می گوید : «...» وطن پرستی ، عین گاو پرستی است ،و آقای جنتی علنأ می گوید «...» البته که ایرانی درجه یک و درجه دو و درجه سه داریم، ،مسلم است در چنین جامعه ، میتوان آقای روح الله خمینی را  بجای امام  زمان ، به ملت قالب کرد و عکس اش را در ماه جستجو نمود !!! رئیس جمهور این ملت  هم شخصی ،چون دکتر مهندس محمود احمدی نژاد ، «با این تحصیلات عالیه علمی!!! » اش ،آزاد است ملت را نادان خس و خاشاک  بنامد و هذیان بگوید ..
                                                       *           *             *
با این تحلیل و تفسیر مختصر از موقعیت بین المللی کشور های مسلمان در جهان امروز ،و فقر فرهنگی ،خصوصأ فقر فرهنگ سیاسی  ملتهای مسلمان ،و وجود نظام های فاسد و مستبد ، در این کشور ها  ، می توانیم  ولو بطور مختصر ، در محدوده این نقد ،به ماهیت و نقش سازمانهای بظاهر سیاسی -  مذهبی ، چون اخوان المسلمین ،در مصر ، سازمان فدائیان اسلام ، در ایران ، سازمان های حزب الله  در لبنان ،طالبان  در افغانستان ،سلفیون ، القاعده ، که هر کدام در یک مرحله از مبارزات ملت های مسلمان ، علیه استبداد ، استثمار و استعمار ، چه قبل از جنگ دوم جهانی ،و چه بعد از آن در اوج جنگ سرد، در دامن  سازمان های اطلاعاتی قدرت های استعما ری شکل گرفته و سازمان یافته اند ، با اسناد و داده های تاریخی مورد مطالعه قرار دهیم.
اگر چه این سخن معروف ماکیاول ،که می گوید :هدف وسیله را توجیه میکند، برای صاحبان و پیروان اخلاق ، یک  جملهً مشمئز کننده است ، اماً نباید واقعیت ها را آنچان ایکه هست از نظر دور نگاه داریم. جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا ،از سال 1977-1981 و برنده جایزه صلح نوبل در 2002 ، در اوج بحران سیاسی و انقلاب ایران بر سر کار بود، بعد از سقوط محمد رضا شاه ، مهرهً خد متگزار سیاست آمریکا در خاورمیانه  که خود دولت آمریکا با کودتا 1332 بر سر کار آورده بود، در نهایت حتی ، امکان اقامت و معالجه شاه را در امریکا ، از او سلب کرد.خوب بخاطر دارم، وقتی روزنامه نگار آمریکائی ، از جیمی کارتر وضع و موقعیت و آینده شاه را سئوال کرد، جیمی کارتر «خیلی مسیحی، پیرو فرقه مذهبی متودیست ،و خدا باور ، انسان دوست !!!» چنین جواب داد : برای ما ایران مهم است . این یک واقعیت است .برای رهبران سیاسی  دور اندیش و صاحب شعور ، آنچه که مهم است ، منافع ملت و مملکتشان مهم است .
جهان سیاست و روابط بین المللی ، جهان  روابط معنوی و انسانی ، نیست.چه در گذشته و چه امروز ، قدرت های امپراطوری ، همیشه بر این هدف و اراده بودند، که به هر وسیله ممکن، بر قدرت های ضعیف مسلط شده ، ثروت های مادی و معنوی آنان را به تاراج ببرند. استعمار و استثمار ، ساخته و پرداخته  گذشته سه قرن پیش نیست.امپراطوری چین ، ایران ، یونان ، روم باستان ، هر موقع که در اوج قدرت بودند، ملت های ضعیف و در مانده را ، با زور اسلحه به زیر سلطه خود در می آوردند.امپراطوری جهان اسلام ، از غرب چین ، تا اسپانیا،حاصل لشگر کشی ها و قتل و عام و غارت و تاراج ثروت های ملل مغلوب  در طول قرون متمادی ، بنام:دین و مذهب بوده وبس ! آخوند های حاکم در ایران ، ملت ایران را نه تنها صاحب این مملکت ، ودارای حقوق انسانی و کرامت انسانی نمی دانند ، بلکه خود را چون اشغالگران اعراب صدر اسلام ، همچنانیکه اعراب خود را مولا ،و ملت های مغلوب را برده وعبد خود می دانستند ، امروز چنین رفتاری  با ملت ایران دارند.نام ذکور فرزندان ایرانی ،چون عبد الحسن، عبدالحسین ، عبد المحمد، عبدالعلی،غلام علی ، غلام حسین ، غلامرضا ، باز مانده این دوره سلطه گری است. امروز نیز ، آخوند ها ، با سوء استفاده از باور های معصومانه دینی ملت ، وبا تکیه بر آیات قران ، خود را زیر القاب آیت الله، ولی امر مسلمین ،سروری و آقائی خود را به زور سلاح ، قتل و زندان ، و تجاوز به نوامیس ملت ،بر ملت تحمیل کرده اند. هرکسی نفس اش در بیاید ، آنأ با تکیه بر آیه 29 ازسورهً توبه،انگ  ملهد ، کافر ، ناصبی ، زده، وفتوی مرگ او اورا صادر می کنند. این سخن از صاحب این قلم نیست ،بلکه ازمحمد بن جریر طبری، صاحب کتاب :تاریخ الرسل و الملوک ،معروف به تاریخ طبری است.اعراب مدت بیش از 240 سال ،ایران را در اشغال داشتند،و با ایرانیان همین رفتار را داشتند،که امروز آخوند های حکومتی دارند.

قَاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلا بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ(29)} 

سوره التوبه ، آیه 29-ترجمه با کسانی که نه به خدا  ایمان میآورند ونه به روز آخرت ،و نه آنچه را که خداوندو پیامبر او حرام کرده اند ،حرام می دارند ودین حق را از کسانی که کتاب به آنان داده شده نمی پذیرند، پیکار کنید، تا اینکه بدست خود جزیه دهند، آنان سر افکنده گان باشند .ماًخذ (ماًخذ 4)     قران مجید ترجمه داریوش شاهین  چاپ اول شهریور 1359. صفحه 515-517.
روحانیون حکومتی ،نه تنهاخود را برتر از سایر افراد ملت می دانند و برای خود مقام دائم العمری ولی امر مسلمین تراشیده اند ،جان و مال و ناموس ملت  را نیز در گروگان دارند ، به هیچ دستگاهی نیز در مقا بل اعمالشان جواب گو نیستند .
.در راستای این هدف ، دین . مذهب ، را ابزار و سیله سلطه گری خود قرار داده اند. قدرت های استعماری  نیز با سوءاستفاده از باور های معصومانه دینی ملت های مسلمان ،نه  تنها  با د خالت های مستقیم و غیر مستقیم ، در کشور های آنان ، مانع رشد و بلوغ سیاسی و دموکراسی ، می شوند ،بلکه ظهور  هر جنبش ملی و دموکراتیک را با راه انداحتن سازمان های تروریستی ، زیر پوشش بظاهر اسلامی ، چون اخوان المسلمین در مصر ،  فدائیان اسلام در ایران ، طالبان در افغانستان ، جنگ شیعه و سنی در عراق ، لبنان ،رسمأو علنأ به بیراهه و حتی این کشور ها را در راستای منافع خود ، به جنگ و تجزیه می کشانند.(ادامه دارد)
پاریس -02/06/2010.
اقتباس بطور کامل و یا به اختصار ، با ذکر نام  نویسنده و سایت ، کاملأ آزاد است.

ماًخذ (4) قران مجید ترجمه داریوش شاهین  چاپ اول شهریور 1359. صفحه 515-517)

تأ ملی بر مسئله رهبری جنبش سبز در ایران

از خود بیگانگی  روانی – اجتماعی  ملت ایران ، در تقابل با تاریخ خود وعلل آن .

بخش سوٌم.
به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی .

پیشگقتار .
ایرانیان بخاطر دارند ،آیت الله خمینی در 12 بهمن 1357، بعد از بازگشت به ایران ، با هلی کوپتر به گورستان بهشت زهرا رفت و به ملت ایران چنین وعده داد :« علاوه بر اینکه  زندگی مادی شما را  می خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم  می خواهیم  مرفه باشد.شما به معنویات احتیاج دارید .معنویات ما را بردند . دلخوش نباشید که فقط مسکن می سازیم ، آب و برق را مجانی می کنیم . اتوبوس را مجانی می کنیم . دلخوش به این مقدار نباشید ، معنویات شما را ، روحیات شما را عظمت می دهیم به مقام انسانیت می رسانیم  !!!...این ها شما را منحط کردند.اینقدر این دنیا را پیش شما  جلوه کردند، خیال کردید همه چیز این است ما هم دنیا را آباد می کنیم ،  هم آخرت را «...»
 به عبارت دیگر ، با تمام معذرت از ملت شریف ایران ، گویا  قبل از مراجعت روح الله خمینی به ایران ، ایرانیان  فاقد انسانیت بودند ، این روح الله  خمینی  بود که به ایرانیان می خواست انسانیت بدهد . چون از عهده و قدرت یک روضه خوان حرفه ای  چنین عمل سنگین ممکن نبود ، می بایستی اول روح الله خمینی را که عنوان آیت اللهی داشت ، یک شبه به مقام امامت  و امام امت ترفیع داد ه می شد ، بعدأ امام سیزدهم اگر عنایت می کردند،  ملت را به مقام انسانیت می رساندند. وچون همیشه  یک مشت فرصت طلب  در این نوع موقعیت  حضور دارند ، یک شبه روح الله خمینی  تبدیل به امام امت شد و سرود ها ساختند. فرهنگ چاپلوسی ، دست بوسی ، ،به نرخ بازار، مارک تجاری اش را عوض کرد ،شاه پرستان ، تبدیل به شیخ پرستان شدند.سرود« خمینی ای امام  » یک شبه در فضای ایران پیچید  وجای سرود شاهنشاهی را گرفت !
«...»خمینی  ای امام ،خمینی ای امام – خمینی ای امام !!
همین امام امت ، در 24مرداد سال 1358 ، یعنی فقط چهار ماه  پس ا ز تاسیس جمهوری اسلامی، ،که متن کامل آنرا می توانید  در« صحیفهً امام  ! » جلد نهم ،صفحات 281 تا صفحات 284 پیدا بکنید ، آن امام   ناجی انسان  !!!  این با ر  چنین می فرماید .«...»
اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد فاسد را خراب کردیم ، بطور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم،و تمام مجلات  فاسد  و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم،و روسای آنها را به  سزای خودشان  رسانده بودیم ، وچوبه های دار را در میدان های بزرگ  برپا کرده بودیم ،مفسدین  وفاسدین را درو کرده بودیم ، این زحمت ها پیش نمی آمد.من از پیشگاه خدای متعال  و از پیشگاه ملت عزیز  عذر می خواهم ، خطای خودمان را عذر می خواهم .ما مردم انقلابی نبودیم.دولت ما انقلابی نیست، ارتش ما انقلابی نیست ، ژاندارمری ما انقلابی نیست، پاسداران ما انقلابی نیستند، من هم انقلابی نیستم ، اگر ما  انقلابی بودیم ، اجازه نمی دادیم  این ها اظهار وجود کنند. تمام احزاب  را ممنوع اعلامی می کردیم، تمام جبهه ها را ممنوع اعلام می کردیم ، یک حزب و آن « حزب الله ، حزب مستضعفین ! و من توبه می کنم از این اشتباهی که کردم،و من اعلام می کنم به این قشر ها هی فاسد  در سرتاسر ایران  که اگر  سر جای خودشان  ننشستید ، ما بطور انقلابی  با انها  عمل می کنیم .
امام سیزدهم ، هرچه را که اینبار وعده داده بود ، نه تنها عملأ اجرا کرد ، قتل  های دسته جمعی، تعطیل احزاب و جنگ خانمانسوز 8 ساله ، بستن مطبوعات ، استقرار نظام تمامیت خواه ، «پاک سازی دانشگاه ها !!!» نظام تک حزبی ، ورشکستگی اقتصادی ، بیکاری ،گرانی ، مهاجرت  اجباری قشر تحصیل کرده کشور ، ایجاد گورستانی به وسعت ایران را عملأ روضه خوان دیروز و امام سیزدهم زمان، به ملت هدیه کرد .جانشینان به حق امام سیزدهم نیز  در راستای خط «امام راحلشان » بر وسعت این  گورستان  افزودند ، که ما امروز شاهد آن هستیم.
                                                     *        *          *           *
سخنی است معروف ازفردیک هگل(Friedrich Hegel -1770-1831 ) فیلسوف معروف آلمان ، که می گوید : هرملتی ،تاریخ خود را می سازد. «جمهوری ناب محمدی امام  آیت الله خمینی !!! » و جانشین اش« رهبر فرزانه ولی امر مطلق مسلمانان جهان  آیت الله علی خامنه ای!!! » ،ساخته و پرداخته ملت ایران است.منتها اگر از جعبه مارگیری شعبده بازان تاریخ، یعنی روضه خوانان  شیعه علوی ، که همان شیعه صفوی نیز می باشد، چنین موجودات عجیب الخلقه ای بیرون آمدند ،که زندگی را برای هفتا د ملیون ایرانی زهر حنظل کرده اند ، این ملت ایران ، خصوصأ آن قشر از ایرانیانی که  خود را با عنوان «روشنفکران مذهبی ، ملی مذهبی ها !!!» معرفی می کردند، این مرحله از تاریخ ایران را ساختند.
مار یانا فلاچی ، روزنامه نگار معروف ایتالیا ،که به محضر «امام امت ، آیت الله روح الله خمینی  نیز رسید ،و بخاطر روسری غیر اسلامی اش ، کم مانده بود خشم رهبر انقلاب اسلامی را بر انگیزد، روزی از نخست وزیر سابق انگلیس ،و شخصیت معروف دنیای سیاست و جنگ ، وینستون چرچیل  این سئوال را می پرسد :آقای نخست وزیر، ملت کوچک ایرلند ، در کنار امپراطوری عظیم  بریتانیا ، دو قرن تمام جنگید ، تا استقلال خود را بدست آورد.اما چرا ملت های  شرقی ، با ملیونها جمعیت ، این چنین راحت و آسان ، اسیر قدرت ها استعماری و در راًس آن اسیر استعمار بریتانیا شدند؟ چرچیل در مقابل این سخن ، این حقیقت ولو تلخ تاریخی را بیان می کند : بخاطر وجود اکثریت بی سواد و نا گاه این ملتها ،و اقلیت تحصیل کرده ،ولی  فاسد و خائن این ملتها است ،که ما این چنین راحت  بر اهداف خود نائل می شویم .
                                                *     *     *     *     *

حتمأ  ایرانیان عصر انقلاب 1357بخاطر دارند ،که در آن اوج اعتراضات و اعتصابات و مبارزات کور و بی برنامه ،در جواب این سئوال ،که چه نظامی را می خواهید  جانشین  نظام استبداد سلطنتی بکنید ؟ اغلب  این جواب  را می شنیدیم :هر نظامی که بعد از سرنگونی رژیم پهلوی بیاید ، بدتر از رژیم شاه نخواهد بود! اماٌ دیدیم و دیدید ،که اینگونه ساده انگاری ها ،چه دنبا لهً ترآژیک و  درد آوری را با خود داشت.امٌا امروز،  زمان ، زمان تاًسف و حسرت نیست. برای اینکه مسئله  از جنبهً  فلسفه سیاسی ، وروانشناسی اجتماعی ،و جامعه شناسی سیاسی ، بسیار پیچیده تر از آن است ، که اشخاصی که  به این علوم آشنائی ندارند، حسرت دوران نظام سلطنت استبدای محمدرضا شاهی را بخورند .نظام استبداد دینی خمینی ، امام سیزدهم ، فرزند خلف استبداد سلطنتی خدایگان آریامهر است.
در اینجا برای گسترش بحث ، از اندیشه  افلاطون یکی از بنیانگذاران فلسفه سیاسی در یونان باستان کمک می گیریم.
افلاطون که در قرن چهارم  قبل از میلاد در آتن ، در یک دموکراسی در حال ا فول ، زندگی می کرد ،وامٌا  هنوز در آن دموکراسی ، آزادی نقد نیش دار ،و گزنده ، بوسیله جواب دادن  و انتقاد کردن معمول بود ، می گوید :حاکم کردن خرد گرائی ، و هوشمندی  در سیاست ، عملی است بس دشوار . در جائیکه سیاست  هدفش تعریف و تمجید  افکار عمومی باشد ، خرد گرائی  نمی تواند ، به موفقیت برسد. بد تر از آن ،حکومت کردن به نفس خود ، هوشمندی و خرد گرائی  حاکمان را به فساد می کشد ،و آنها را از راه تعادل و شناحت واقعیت ها ، باز می دارد .افلاطون  یاد آور می شود ، تنها بر مبنای استعداد و کارائی  و موفقیت دولت در بالابردن شعور و آگاهی  مردم است ،که ارزش و لیاقت آن حکومت را می توان سنجید. افلاطون اضافه می کند ،و می گوید : حاکمان نمی توانند  به مردم  حکومت بکنند ، مگر آنکه  خود مردم شبیه حاکمان باشند. مردم حکومت گران دیگری نخواهند داشت ، مگر حکومت گرانی که شایسته آنها هستند .اگر در جامعه ،حکومت گرانی هستند،که فاقد عقل و هوشمندی هستند، برای این است ،که حکومت گران در حقیقت ، تصویر واقعی آن جامعه اند ، که مخالف هوشمندی  و خرد گرائی هستند. اگر ما امروز ، تحلیل افلاطو ن را ، به جوامع بشری و نوع  حکومت هائیکه بر ملت ها  حکمروائی می کنند ، منتقل بکنیم ، می بینیم ،که این تحلیل و جهان بینی  افلاطون ، اهمیت  و بینش واقع گرانه  خود را از دست نداده است. (ماًخذ 1 )


 در همین  چند جمله ، به خاطر محدود بودن زمان و جلوگیری از طویل بودن مقاله فقط به دو اصل تکیه خواهیم کرد .
1-افلاطون یاد آور می شود ، تنها بر بر مبنای استعداد  و کارائی و موفقیت دولت در بالابردن سطح و شعور و آگاهی مردم است ، که ارزش و لیاقت آن حکومت را می توان سنجید .
2- حاکمان نمی توانند به مردم حکومت بکنند ، مگر آنکه  خود مردم ، شبیه هیت حاکمان باشند ،مردم حکومت گرانی نخواهند داشت  مگر حکومت گرانی که شایسته آنها هستند.اگر در جامعه حکومت گرانی هستند ،که فاقد  عقل و هوشمندی هستند ، برای این است ،که حکومت گران  در حقیقت ، تصویر واقعی جامعه اند ، که مخالف هوشمندی و خرد گرائی است.در ایت رابطه به اید دو نکته زیر لطفأ توجه بکنید .
الف - در تظاهرات 22 خرداد 1388 ، بعد از گذشت 31 سال از حاکمیت اسلام ناب محمدی آقای خمینی ، یکی از شعار هائی که مردم تهران می دادند چنین بود : یا حسین ، میر حسین !
ب- در اوج قدر قدرتی محمد رضا شاه ، با هزینه بس گزاف ، جشن  دو هزار وپا نصد ساله شاهنشاهی  راه انداخته شد ، محمد رضا شاه  بر قبر کوروش  نطق کرد و گفت کوروش آرام بخواب که ما بیداریم. !
در رفراندم  12 فروردین 1358 ، برای تعین نوع نظام حکومتی ، بنا به دستور آیت الله خمینی ، ملیونها نفر به پای صندوق راًی رفتند و به « نظام جمهوری اسلامی  خمینی ، نه یک کلمه کم ، نه یک کلمه بیشتر » بدون آنکه  اصلأ بدانند ، معنی این کلمه ابتر ،جمهوری اسلامی !!! چیست ، زن و مرد ایرانی ، با سواد ، دانشگاهی و بیسواد راًی دادند . اگر در دوران سلطنت 37 ساله محمد رضا شاه ، واقعأ  شعور و آگاهی  مردم  بالا می رفت ، آیا این مردم ، آلت دست یک روضه خوان و اطرافیان او می شد ند ؟ همین سخن افلاطون کاملأ بجا گفته  شده است :اگر در جامعه حکومت گرانی هستند ، که فاقد عقل وهوشمندی هستند ، برای این است ،که حکومت گران  در حقیقت ، تصویر واقعی جامعه اند ،که مخالف هوشمندی و خرد گرائی هستند. وقتی که بعد از 31 سال حکومت اسلام ناب محمدی  آیت الله خمینی ، و جانشین  اش ، هزاران ایرانی شعار می دهند : یا حسین ، میر حسین  !دادن این شعار در تهران ، پایتخت ایران اسلامی ، عمق فقر فرهنگی و فقر شعور سیاسی ملت  و عدم شناخت تاریخ ملت ایران توسط خود این ملت را نشان می دهد ،که 2300 سال پیش ، افلاطون  این چنین روشن و آشکار این موضوع را پیش می کشد .
                                             *          *           *               *
تاریخ چیست؟

تاریخ یک روایت ، یک بازسازی تصویر گذشته  انسان ها ئی است ،که مورخین سعی می کنند، آنرا تفسیرکرده و توضیح بدهند  ، تا درک زمان گذشته  را، قابل فهم سازند.علاوه بردخالت عنصر  زمان ، عصر تاریخی ، روش علمی مورخین ، هدف از بازسازی گذشته ، نباید فراموش کرد که تاریخ ، دارای هویت  زمانی است ، که آن تاریخ ، در آن زمان ، نوشته شده است.(به عنوان مثال ، روضه خوانان عصر صفوی ، تاریخ شیعه را نوشته اند ،و برای روضه خوانان امروزایران  ، چون آیت الله خمینی ،و آیت الله علی خامنه ای به ارث گذاشته اند. تاکید از ما است )
بنا به گفته  آنتوان پروست ( مورٌخ  1933تولد Antoine Prost) ، تاریخ آن است که موٌرخین می آفرینند. تاریخ یک روایت است ، منتها ، نه آن روایتی که  روشنفکران (یا در ایران ، روضه خوانان رسمی ،و روشنفکران روضه خوان !) بر مبنای حدس و احساسات  خود می نویسند .بلکه تاریخ ،متکی بر منابع معتبر و استناد بر این منابع ،که لایه های تاریخی زمان گذشته هستند ، نوشته می شود. در طول قرون ، روش کار و استفاده از منابع ،و زمینه هائیکه در آن ها ،و بوسیله آن ها ، در جستجوی حقایق تاریخی نهفته است ،مورخٌین آنها را توسعه داده اند.تاریخ ، محدود به تفکر و تاًمل در گذشته نیست، لذا، لازمه ً تاریخ نگاری ، مسلط بودن  به روش نگارش تاریخ است.(منظور تاریخ  نگاری ، نوحه و روضه خوانی نیست ، تاریخ علم است .به همین جهت نیز روضه خوانان  از زنده یاد احمد کسروی متنفر بودند ،و در نهایت او را با گلوله و تیغ جهل کشتند.)
این روش علمی تاریخ نگاری ، در طول زمان ، گسترش پیدا کرده است و در زبان اروپائی به این روش :( Historiographie ) یا در سبک ادیبانه ،تاریخ نگارش تاریخی ، می توان ترجمه کرد .در روش تاریخ نگاری ، مورخین از سایر علوم کمک کننده برای درک تاریخ  کمک می گیرند .مثلأ سطح توسعه سایر علوم ، باستان شناسی و کاوش های  علمی – تاریخی ،تکنولوژی ،سطح اقتصاد زمان تاریخی ، هنر معماری ، صنایع نظامی ، آمار ، روابط بازرگانی ،کشتی سازی ، تسلط بر آب راههای سوق الجیشی ، به کمک کشتی های اقیانوس پیما و علوم در یانوردی ، برای درک تاریخ کمک می کنند. تاریخ در کل ، مجموعه اعمال یک جامعه ، در یک زمان معین و مشخص است . اساسا ، تاریخ  در بطن زمان خود نوشته می شود .لذا ، برای قضاوت  اعمال تاریخی انسان ها ، عنصر زمان ، در تاریخ نویسی نقش اساسی دارند . تاریخ ، مجموعه اعمال گذشته ، در قالب مجاز عقلی (Synecdoque ) است . (ماًخذ 2)
                           
  یکی از افتخارات  به حق ملت ایران،  قد مت  هستی و تاریخی این ملت است .امروز  این ملت یا دنبال کوروش و داریوش افسانه ای در خرابه های تخت جمشید و پاسارگاد ، گیر کرده است ، یا دنبال  امام علی و امام حسین مظلوم و شهید و ابوالفضل  ،علی اصغر و علی اکبر ، طفلان مسلم  روضه خوانان ، در جهان خیالی  نجف و صحرای کربلا، سیر می کنند و 12 ماه سال عزا دارهستند !!!. این  بیگانگی از تاریخ خود به معنی علمی آن ، تا  حدی است ، که مرحوم علی مزینانی ، که مدت 40 سال  به ملت ایران خود را، جامعه شناس قالب کرد، در مقاله ای نوشت : بدون حسین ، شراب و نماز  یکی است.! یا آقای  دکتر عبدالکریم سروش،«فیلسوف و روشنفکر اسلامی !!!» که از اولین روز در دستگاه این حکومت  ضد عقلانیت و علم بود، در این بحران رژیم ، و مبارزات بی امان آزادیخواهان ملت ، به روحانیون مخا لف جناح  اقتدار گرای تمامیت خواه ، پیشنهاد مهاجرت به نجف و کربلا  را می دهد !!!( ماًخذ 3)

 ملت ایران از  دوران حاکمیت صفوی ، ، با سناریو های (نماش نامه ها و شبیه سازی ها)ساخته و پرداخته  روضه خوانان حرفه ای ، که صحنه های آن داستانها ،به روایتی  در نجف، وکربلا اتفاق می افتند ، آشنا هستند. در حقیقت ،این  جنگها،  رقابت برای گرفتن قدرت و حفظ آن ، بین دو طایقه  بنی امیه و بنی هاشم بود. این دوطایفه عرب و دوشمن خونی ،این پسر عمو ها ، فرزندان ذ کورعبدالمناف جد چهارم  پیامبر اسلام بودند ،که دو فرزند دو قلو بنام های  هاشم و شمس ، داشت.بنی امیه ازتبار  عبدالشمس ،و بنی هاشم از تبار هاشم  بودند. که هر دو این خاندان، در دوران قدر قدرتی شان  ، ایران و ایرانی را بخاک سیاه نشاندند،و هستی  این ملت را  در طول بیش از  دو قرن  به تاراج بردند . بعد از گذشت هزار و چهار صد سا ل ، این روضه خوان ها  ، به سر قمه زدن ها ،و به تن زنجیر زدن ها را ،که خود اعراب دست به چنین کار های خلاف عقلانیت نمی زنند،به ایرانی  تحفه  دادند، در حالیکه نه خود آخوند ها ،و نه فرزندان آنها هرگز نه قمه ،و نه زنجیر می زنند.این روضه خوانی ها ،چه دردی از ملت را دوا می کنند،، برای روضه خوانان حرفه ای مهم نیست، مهم این است که ملت را نادان و نا آگاه و تحت انقیاد خود در آورند  .در کشور های پیشرفته ، وقتی که یک روز تعطیل می شود، اقتصاد دانان میزان خسارات مادی آنروز تعطیلی را حساب می کنند . وای به حال ملتی که 12 ماه سا ل برای عزاداری ،روزهای متعددی،  تمام دستگاه اقتصاد ورشکسته اش نیز تعطیل باشد!!!
هروز در عراق ، ایران، افغانستان ، پاکستان ، بخاطرقدرت طلبی رهبران مذهبی وصدور  فتاوی از طرف  آنها ،ولی در واقع  با دخالت مستقیم و غیر مستقیم عاملان   قدرت های استعماری در منطقه ، صد ها انسان مظلوم درظاهر بخاطر   شیعه یا سنی بودن ، ،مظلومانه با عملیات تروریستی ، کشته،  یا  تا آخر عمر معلول می شوند !آیابرای روحانیون قدرت طلب ،چه شیعه و چه سنی   این است معنی  انسانیت و معنویت ؟ درد آور اینکه ، درست  در همان زمان ما شاهد هستیم ، اروپائی که قرنها  میدان جنگ های مذهبی  بین کاتولیک  هاو پرتستان ها بود ، امروز چگونه با جدائی دین از سیاست ، تلاش در ساختن اروپای متحد ، در تقابل  با ابر قدرت های امروز ، نظیر آمریکا، و ابر قدرت های آینده چون چین ، هند ، روسیه و برزیل هستند!!! آیا زمان آن نرسیده است ،که سخنان  وینستون چرچیل با محتوی حقیقت  ولوگزنده« اکثریت نا آگاه و اقلیت خائن در کشور های شرقی » را، عمیقانه  باز شکافی بکنیم  ؟
                                                *                    *                    *
چرا جامعه شناسان دین را عامل از خود بیگانگی فرد (Aliénation) وکا رل مارکس دین را افیون توده ها می نامد؟
(ادامه دارد )
پاریس 29 ژوئن 2010
اقتباس بطور کامل و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده و سایت کاملأ آزاد است .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ ماخذ  به زبان فرانسه .
1-Le Monde 19 mars 2004 –Monique Canto-Sperb .La politique peut-il penser .Page 19.
استاد فلسفه سیاسی . در این رابطه به مقاله زیردر زبان فارسی نوشته این صاحب قلم ، با عنوان : فلسفه سیاسی ، یا روضه خوانی سیاسی ، مراجعه شود.


- ماخًذ به زبان فارسی .

3-http://taksavaresabz.blogspot.com/2010/05/blog-post.html